|
|
نوشته شده توسط : احسان اسکندری

راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن
بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن
یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعه ی دیگر بچشان ، مست ترم کن
شوق سفرم هست در اقصای وجودت
لب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن
دارم سر پرواز در آفاق تو، ای یار
یاری کن و آن وسوسه را بال و پرم کن
عاری ز هنر نیستم اما تو عبوری
از صافی عشقم ده و عین هنرم کن
صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست
باران من خاک شو و بارورم کن
افیون زده ی رنجم و تلخ است مذاقم
با بوسه ای از آن لب شیرین شکرم کن
پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آن گاه
تا لذت آغوش بدانی ، خبرم کن
شرح من و او را ببر از خاطر و در بر
بفشارم و در واژه ی تو ، مختصرم کن
:: موضوعات مرتبط:
عشق ,
,
:: برچسبها:
جملات عاشقانه ,
برای عاشق ,
متن عاشقانه ,
متن عشقی ,
عشق ,
جمله ,
عاشقانه ,
تنهای ,
مریم ,
جملات عارفانه ,
عرفان ,
عارفانه ,
دوست داشتن ,
تفاوت ,
,
:: بازدید از این مطلب : 497
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : جمعه 23 تير 1391 |
نظرات ()
|
|
|
|
|